نامه های سرگشاده به یک حسن!

خیلی خطرناکه حسن!

نامه های سرگشاده به یک حسن!

خیلی خطرناکه حسن!

اوستا حسن

بعد از مدتها یه سوژه پیدا کردم واسه نقاشی . 

وقتی شنیدم دوست عزیزم محمد از اهواز رفته تهران پیش اون یکی دوست عزیزم آروین  لحظه دیدارشون رو تصور کردم و شروع کردم به کشیدن که نزدیک یک روز وقتم رو گرفت .

البته من خیلی کم نقاشی میکشم .

تقریبا از چهار سالگی بود که متوجه شدم استعدادم توی نقاشی خیلی خوبه و توی سبک رئالیسم حرفهای زیادی واسه گفتن دارم ! ولی  کلا اعتقادم اینه که وقتی خدا یه موهبتی رو به کسی عطا میکنه اون شخص نباید چپ و راست بزنتش تو روی دوستا و اطرافیاش!!واسه همینم معمولا نقاشیهامو نشون کسی نمیدم .

ولی این یکیو چون از خود دوستام کشیدم ترجیح دادم بذارم تو وبلاگ تا به عنوان یادگاری از طرف من پیش خودشون نگه دارن .

این اثرم رو تقدیم میکنم به دوستان عزیزم به ترتیب حروف الفبا آروین ،محمد ، سجاد ، امیر ،وهاب ، رضا ، مجید و دلبر زیبا !


برای دیدن نقاشی با کیفیت H.D اینجا رو کلیک کنید !