نامه های سرگشاده به یک حسن!

خیلی خطرناکه حسن!

نامه های سرگشاده به یک حسن!

خیلی خطرناکه حسن!

سر چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کــــــار !!!!

میدونستم که هر موقع بخوام میتونم برم سر کار !

ولی اینجوریشو دیگه نه !

چند وقت پیشا تو دانشگاه یه آگهی زده بودن که یه شرکت که تو زمینه امنیت شبکه های کامپیوتری فعالیت میکنه از بین دانشجو ها و فارغ التحصیل های کامپیوتر نیرو میگیره .

چیزی که توجهمو جلب کرد تو اولویت بودن کسایی بود که CCNA  & MCSE  داشته باشن ، یعنی من !!! ( اینا که گفتم مدارک شبکه هستن که مایکروسافت و سیسکو بعد از پایان دوره میدن ) .

منم که ترم آخرم و 11 واحد بیشتر ندارم گفتم بذار زنگ بزنم ببینم چی چی میگن !

خلاصه زنگ زدم و قرار شد باهام تماس بگیرن .

پریروز بهم زنگ زدن و گفتن بعد از ظهر بیا شرکت .

بعد از ظهر که رفتم و فرم پر کردم ، مدیرعامل و مدیر فنی شرکت شروع به سوال پیچ کردن اوستا حسن کردن که حسن آقا با چند تا فن کشنده و بیان سوابق درخشان کاری تموم اونا رو جواب داد و ضربه فنی شون کرد!!!!

فردا صبح زنگ زدن گفتن بیا سر کار !!!!!

مثل این که فقط منتظر من بودن آخه هیچکس دیگه ای رو هم استخدام نکردن !

خلاصه الان دو روزه صبح ساعت 7:30 میرم سر کار 3:30 برمیگردم خونه .

واسه کلاسهامم مرخصی میگیرم .

ولی خدائیش خیلی سخته از سرکار بری دانشگاه بعد از کلاسم دوباره برگردی سر کار !


تولـــــــــــدم مبـــــــــــــــــــــــارک ...

۳۰ مهر تولدم بود

مرسی مال شما هم مبارک باشه

چه خبره بابا 120 سال میخوام چیکار!

خیلی خوش اومدید

شرمنده کردید

ایشالا تو شادیهاتون جبران کنیم !



اولین کسی که بهم تبریک گفت آبجی فاطمیمای عزیزم بود

نفر بعدی "همراه اول" بود که ساعت 3 ظهر واسم اس ام اس فرستاد

کلی ناراحت شدم که چرا بعد انتخابات یه چند وقتی اس ام اس هاشو تحریم کرده بودم

دمش گرم !

کلی نا امید و دپرس شده بودم که هیشکی حتی یادشم نیست که من امروز عالم هستی رو منور و مصور و مکدر و مشعشع کردم !

از افسردگی زیاد گرفتم خوابیدم تا 6 بعد از ظهر!(تقریبا غروب)

دختر کوچولوی همسایه پایینیمون ( سحر ) اومد بالا سرم و گفت

"عمو تولدت مبارک "

چشای خواب آلود من چهار تا شد  ! داشتم فکر میکردم این از کجا میدونه

بلند شدم دیدم بله مقدمات سورپرایز پارتی بنده فراهم شده و قراره که مامان ، داداش ، آبجی و همسایه پایینیمون سورپرایزمون کنند
خلاصه یه جشن بسیار باشکوه آبکی که کیکشو دختر 3 ساله همسایه برید ، کادو ها رو هم ایشون زحمتشو کشیدن و باز کردن .

منم از بقیه عکس میگرفتم !

کیک هم شمع روش نبود !

ولی هیچ کدوم اینا مهم نیستن
همین که آدم بدونه کسایی هستن که بیادش باشن کافیه !